جدول جو
جدول جو

معنی سنجاب گون - جستجوی لغت در جدول جو

سنجاب گون(سِ / سَ)
سنجاب رنگ. آبی رنگ. آسمانی:
چرخ سنجاب گون دگر باره
پیریش را بدل کند بشباب.
سوزنی.
چون شد هوا سنجاب گون گیتی فنک دارد کنون
در طارم آتش کن فزون روباه خزران بین در او.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سیماب گون
تصویر سیماب گون
به رنگ سیماب، نقره فام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عناب گون
تصویر عناب گون
عناب رنگ، به رنگ عناب، سرخ رنگ، عنابی
فرهنگ فارسی عمید
(رَ دَ / دِ)
که پوست سنجاب پوشد. که لباس از پوست سنجاب در بر کند، برنگ سنجاب:
کرده گلو پر ز باد قمری سنجاب پوش
کبک فروریخته مشک بسوراخ گوش.
منوچهری
لغت نامه دهخدا
به رنگ جیوه، به رنگ زیبق، جیوه ای
فرهنگ واژه مترادف متضاد